مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • زرین قبانامه | زَرّینْ‌قَبا‌نامه، از بلندترین منظومه‌های پهلوانی پس از شاهنامه، با موضوع لشکرکشی پهلوانی به نام زرین‌قبا ــ از سوی سلیمان (ع) ــ به ایران و مبارزۀ او با پهلوانان ایرانی.
  • زری بافی | زَری‌بافی، گونه‌ای پارچه‌بافی با الیاف ابریشمی با روکش طلا یا نقره که در اصطلاح به این الیاف گلابتون می‌گویند. محصول زری‌بافی را زری، زربفت (روح‌فر، نگاهی بر ... ،40)، زربافته ( آنندراج، ذیل واژه)، یا زرتاری (نفیسی، علی‌اکبر، ذیل واژه) می‌نامند. فردوسی نیز در شاهنامه، از دیبای زربفت یاد می‌کند: چهل را ز دیبای...
  • زره | زِرِه، نوعی تن‌پوش برای پاسداری از جنگاوران به هنگام جنگ. زره از حلقه‌های ریز سیمی به هم بافتۀ آهنین ساخته شده است که آن را همچون لباسی آستین‌کوتاه، به هنگام جنگ روی لباسهای دیگر می‌پوشیدند (نفیسی، 3/ 1756؛ معین، 2/ 1737- 1738). این جنگ‌افزار در زبان پهلوی زَره (zarēh) نامیده می‌شد (فره‌وشی، 660).
  • زرگری | زَرْگَری، کار با زر، و ساخت مصنوعات و زیورآلات زرین، و نیز کارگاه و دکانی که زرگر در آن به کار و خرید‌و‌فروش محصولات خود می‌پردازد.
  • زرگری، زبان | زَرْگَری، زَبان، از زبانهای رمزی و ساختگی در ایران. اگرچه زبان زرگری یکی از انواع زبانهای رمزی یا لوتَر به شمار می‌آید، اما در مواردی نیز، برای اشاره به تمامی انواع زبانهای رمزی، و معادل لوتر به کار می‌رود (داعی‌الاسلام، ذیل لوترا؛ فرهنگ جهانگیری، 2/ 2094-2095؛ نفیسی، ذیل لوتر؛ بلوکباشی، «زبانها ... »، 23)؛ ا...
  • زرعلی | زَرْعَلی، نیزه‎دار و یار و یاور رستم در داستانهای حماسی غرب کشور. نام و شخصیت زرعلی در بسیاری از حماسه‎های فارسی نیامده است (اکبری). این نام در برخی از حماسه‎های گورانی با خوانشهای متنوع دیده می‌شود. در اندک مواردی، در طومارهای کهن نقالی فارسی، برای نمونه، در داستانوارۀ کوتاه «رفتن رستم به مغرب‌زمین برای نجات...
  • زرشک پلو | زِرِشْکْ‌پُلو، غذایی از گروه پلوهای ایرانی با چاشنی زرشک.
  • زرشک | زِرِشْک، میوه‎ای به شکل سرشک (اشک)، سرخ‎رنگ و ترش‎مزه، از درختچه‎ای خاردار، با جایگاهی ویژه در مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ مردم.
  • زردی | زَرْدی، یا یرقان، نوعی بیماری که نشانۀ آن زرد‌شدن پوست يا قسمت سفيد چشم است.
  • زردوزی | زَرْدوزی، از انواع رودوزی که در آن، الیاف ظریف و بسیار نازک طلا به کار می‌رود. ردپای هنر زردوزی را می‌توان تا 000‘2 ق‌م پی گرفت. در میان آثار یافت‌شده از همان دوره، یکی صفحۀ مدور سنجاقی برنزی است که روی آن، الٰهۀ زیبایی در حال رقص است و روی موهای وی، نواری با نقوش هندسی قرار دارد که در اصل زردوزی یا جواهر‌نشا...
  • زردکوه |
  • زردشتیان | زَرْدُشْتیان، پیروانِ زردشت، پیامبر باستانی ایران. دین زردشت با تاریخی بیش از 000‘ 3 سال، از مهم‌ترین ادیان ایرانی پیش از اسلام است که اکنون نیز پیروانی دارد. نام این دین از نام بنیان‌گذارش، زردشت گرفته شده است. پیروان این دین، به‌جز نام رایج «زردشتی»، خود را در کتابها، «مزدیسنا» و «بهدین»، و در گویش زردشتی، ...
  • زردچوبه | زَرْدْچوبه، گیاهی علفی و پایا، از خانوادۀ زنجبیلیان و از راستۀ تک‌لپه‌ایها، که ساقۀ زیرزمینی آن (ریشه) کاربرد خوراکی، دارویی و صنعتی دارد.
  • زر |
  • زائو |
  • زالو | زالو، کرمی حلقوی آبزی، بیشتر سیاه‌رنگ، مکندۀ خون فاسد با خواص درمانی. این جانور با نامهایی چون زلو، عَلَق، زلگ، شلوک، دیوچه، شَلک، شَلکا، زرو، زلوک، جونک در هندی، سلوک در ترکی، و ورن در شیرازی شناخته می‌شود (برهان ... ؛ نفیسی، ذیل زلو؛ فرهنگ ... ، ذیل شلک و شلکا؛ لغت‌نامه ... ، ذیل شلک؛ غیاث ... ، ذیل زلوک و ...
  • زال | زال، پدر رستم و فرزند سام، و نماد خردمندی در شاهنامه و برخی داستانهای پهلوانیِ پیروِ شاهنامه و طومارهای نقالی. زال با نام دستان و نیز با صفت زر و به‌صورت زال زر در بسیاری از روایتها آمده است (نک‍ : انجوی، مردم و شاهنامه، 8- 9، 101، جم‍‌ ).
  • زاکاتالی |
  • زار | نوعی بیماری و نیز مراسمی که به قصد درمان آن بیماری برگزار می‌شود. این مراسم با موسیقی همراه است و در میان مردم جنوب ایران، به ویژه ساکنان بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، از غربی‌ترین شهر یعنی آبادان تا شرقی‌ترین شهر که چابهار است و حتى نقاط مرکزی بلوچستان، با تفاوتهایی برگزار می‌شود. شکل عمومی و ساختار ...
  • زار | زار، نخستین فیلم مستند دربارۀ مراسم اهل هوا در روستاهای حوالی بندرعباس و کناره‌های جنوبی دریای عمان و خلیج فارس، به کارگردانی خسرو پرویزی در 1344 ش.
  • زاج | زاج، ماده‌ای معدنی به شکل بلور با کاربردهای متنوع در صنایع، طب، آشپزی و فرهنگ مردم.
  • ریواس | ریواس، گیاهی کهن، اسطوره‎ای و ستایش‎شده در باور ایرانیان.
  • ریمیا |
  • ریش سفید |
  • ریسندگی | ریسَنْدِگی، ریسیدن الیاف گیاهی و حیوانی با استفاده از ابزارها و وسایل و فنون سنتی، و تبدیل آنها به نخ و ریسمان نازک به‌منظور به‌کارگیری در مصارف متنوع.
  • ریسمان |
  • ریحان | رِیْحان، گیاهی علفی از تیرۀ نعناع، یک‌ساله، معطر، دارای ساقۀ منشعب از قاعده، و به ارتفاع 15 تا 45 سانتی‌متر، با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ مردم.
  • ریال |
  • ریاض خوانی | ریاضْ‌خوانی، گونه‌ای مرثیه‌خوانی برای امام حسین (ع) است که در بندر ریگِ استان بوشهر رواج دارد.
  • ریاض الحکایات | ریاضُ الْحِکایات، از کتابهای معروف ملا حبیب شریف کاشانی، از فقهای سرشناس سده‌های 13 و 14 ق/ 19 و 20 م. این کتاب شامل حکایات، قصص، تمثیلات و لطایفی است که بخش اعظم آنها را مؤلف از کتابهای مختلف اقتباس کرده است. «ریاض» جمع «روضه» به معنی گلزار و مرغزار است؛ از این‌رو، ریاض الحکایات را می‌توان بوستان (یا گلستان)...
  • رویین تنی | رویینْ‌تَنی، آسیب‌ناپذیری در برابر جنگ‌ابزارها، ویژگی برخی از قهرمانان اساطیری، و مانند آب حیات بازگوکنندۀ بزرگ‌ترین آرزوی انسان، یعنی جاودانگی و غلبه بر مرگ.
  • رویگری | رویْگَری، پیشۀ مربوط به سفید‌کردن ظروف مسی با قلع. استفاده از ظرفهای مسی در فرهنگ سنتی مردم ایران جایگاه ویژه‌ای داشته است.
  • رؤیای صادقه | رُؤیایِ صادِقه، رساله‌ای کوتاه به طنز، و به شیوه و سبک خواب‌نامه‌ها در انتقاد از روحانیان، بزرگان و حکام اصفهان در دورۀ مشروطه از جمال‌الدین واعظ اصفهانی.
  • رونما | رونَما، یا روی‌نما، هدیه‌ای نمادین به‌منظور کسب اجازه برای دیدن روی کسی. برخی از فرهنگها آن را هدیه و تحفه‌ای دانسته‌اند که داماد یا پدر داماد به هنگام دیدن روی عروس، به او می‌دهد (برهان ... ؛ نفیسی)؛ نیز هدیه‌ای است که به هنگام دیدن روی نوزاد می‌دهند (نجفی، 275؛ وکیلی؛ سپهری، 142-143)؛ همچنین آن را به معنی ن...
  • روناس | روناس، گیاهی پایا که از رنگ قرمز ریشۀ آن در رنگرزی، و از خواص آن برای درمان برخی از بیماریها استفاده می‌شود.
  • روغن کشی |
  • روغن | روغَن، چربی به‌دست‌آمده از فراورده‌های حیوانی یا گیاهی با کاربردهای غذایی، درمانی و آیینی در فرهنگ مردم. واژۀ روغن را مؤلف برهان قاطع تشکیل‌یافته از دو بخش «رو»، یعنی روان‌شده، و «غن» به معنای سنگ عصاری می‌داند. این واژه در زبان پهلوی به‌صورت rôγn (درخت ... ، 69)، و در اوستا به شکل roγna- (بارتولمه، 1488؛ نیب...
  • روضة المنجمین |
  • روضة العقول |
  • روضة الصفا |
  • روضة الشهداء | روضَةُ الشُّهَداء، از مهم‌ترین، مشهورترین و پرخواننده‌ترین مقتلهای فارسی، و مؤثرترین عامل در رواج سنت روضه‌خوانی در ایران.
  • روضه خوانی | روضه‌خوانی، از انواع قصه‌خوانیهای آیینی در فرهنگ شیعی، و رایج در میان تودۀ مردم.
  • روضات الجنان و جنات الجنان | روضاتُ الْجِنانْ وَ جَنّاتُ الْجَنان، تذکره‌ای در شرح احوال طبقات اولیا، عرفا، شعرا و رجال، تألیف حافظ حسین کربلایی ابن کربلایی بن درویش حسن بابا‌فرجی (د 997 ق/ 1589 م)، از علمای صوفیه، نیز مورخ، شاعر و خطاط.
  • روشور |
  • روسری |
  • روستا |
  • روژگیران | روژْگیران، فیلم مستنـد 15دقیقه‌ای ساختۀ مهرداد اسکویی و ابراهیم سعیدی در 1379 ش. «روژگیران» در زبان کردی از دو واژۀ «روژ» به معنای خورشید و «گیران» به معنای «گرفتن» تشکیل شده، و به معنای خورشیدگرفتگی است. این واژه به مفهوم تاریک‌شدن و ظلمانی‌شدن نیز کاربرد دارد (سعیدی).
  • روز هرمزد ماه فروردین | روزِ هُرْمَزْدْ ماهِ فَرْوَرْدین، رساله‌ای به زبان پهلوی، دربارۀ سبب ستودن وَنَند در اول فروردین. ونند به معنای «چیره‌شونده» (کرباسیان، 122)، نام یکی از 4 اختر بزرگ و سپهسالار غربِ آسمان (بندهش، 44)، و هماورد سیارۀ اهریمنی بهرام (= مریخ) است و در این روز ــ یعنی اول فروردین، روز یورش اهریمن و یارانش به جهان ـ...
  • روزه | روزه، خودداری موقت از خوردن و آشامیدن و برخی کارهای دیگر، به نشانۀ زهد و ریاضت، یا پیروی از دستورات دینی.
  • روزنامه سفر حج | روزْنامۀ سَفَرِ حَجّ، یا عتبات عالیات و دربار ناصری عنوان اثری از بانو علویه یا به قولی، عالیۀ کرمانی که شرحی جذاب از خاطرات نویسنده از 1309 تا 1312 ق/ 1891-1894 م به همراه چند تن از ملازمان در سفر سه‌ساله به عتبات عالیات و سپس بازگشت به قم و از آنجا به تهران است که با رسیدن مؤلف به کرمان پایان می‎گیرد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: